«عصرانه بارانی -٢» با موضوع «نگاهی تربیتی به پویانماییهای ابرقهرمانی» و حضور استاد حسین حقپناه برگزار شد.
دومین عصرانه بارانی با حضور بیش از ۱۰۰ نفر از والدین و مربیان از سراسر کشور با حضور استاد حسین حقپناه و همراهی استاد صدرا فیروزمند شب دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ برگزار شد. موضوع این نشست مجازی خانوادگی، بررسی تربیتی بازنمایی ابرقهرمانی و منجی در آثار نمایشی کودک و نوجوان بود.
استاد حق پناه در این جلسه اشاره کردند که از زمان یونان قدیم ادبیات نمایشی قهرمان و ضد قهرمان وجود داشته است. ابرقهرمان در داستانها یا انسان نیست و یا اگر انسان هست از ویژگیهای فرا انسانی برخوردار است. مانند سوپرمن که انگار زادۀ زمین نیست.
اما اخیرا قهرمانهایی را میبینیم که جنبۀ انسانی آنها بسیار پررنگ است. مانند دیگر انسانها دچار غم، شکست، دلسوزی و دیگر تلاطمها میشوند. اما این انسانها با استفاده از فناوریها و تکنولوژیهای مختلف؛ میتوانند به تواناییهایی ورای توان انسان دستیابند. معروفترین این نوع قهرمان را میتوان بتمن دانست.
مهمترین ویژگی قهرمان که میتواند کارکرد تربیتی داشته باشد و البته همین ویژگی است که آن را جذاب میکند این است که بیننده با آن همذات پنداری میکند. یعنی همین که قهرمان داستان در شرایط مختلف و بحرانها و کش و مکشها قرار میگیرد، ما یا فرزندمان که مشاهدهگر این اتفاقات هستیم خود را در یک سفر خیالی در جایگاه او قرار میدهیم. اما اینجا نویسندهی داستان است که به ما القا میکند از چه مسیری و با چه ابزار و نگاهی با بحرانها مقابله کنیم. لذا سیر تطوری شخصیت داستان بسیار مهم است.
فرق اساسی شخصیت داستان با قهرمان این است که قهرمان ساختهی رسانه است. ما در زندگی روزمره خود با انسانهای مختلفی روبرو هستیم. انسان قوی، ضعیف، نیکوکار، بزهکاه و … اما به هیچ کدام از آنها قهرمان نمیگویند. ساخت قهرمان در داستان فرمول خاصی دارد که ظاهرا این فرمول مبتنی بر قواعد روانشناسی نوشته شده است.
استاد فیروزمند در ادامه جلسه توضیح دادند که برای تحقق همذات پنداری در مخاطب و جذابیت داستان برای او، کارگردانان از ١٢ کهن الگو برای ساخت قهرمانهای خود استفاده میکنند. کهن الگوهایی مثل معصوم بودن، یتیم بودن، دلقک بودن، جادوگر بودن و … تا هر نوع مخاطب متناسب با شخصیت و شرایط زندگی خود بتواند در این سفر خیالی همراه قهرمان داستان با بالهای خیال به پرواز در بیاید و در نهایت کارگردان او را به راه حلهای مدنظر خود برای حل کش مکشها سوق دهد.
حال سؤال اینجاست که والدین در برابر آثار تربیتی این قهرمانها و ابرقهرمانها چه کنند؟
در مرحلهی اول باید تلاش کنند از غلظت مواجههی فرزندان خود با آنها بکاهند. البته این امر مستلزم دوری از برخورد شکننده و همراه با ترس و اضطراب پدر و مادر است. چراکه این نوع مواجهه فقط باعث تشدید علاقهی فرزند نسبت به این ابرقهرمانها میشود. والدین برای کاهش این غلظت باید در کنار استفادهی فرزندانشان از این آثار نمایشی، آنها را با حقایق دیگر آشنا کنند. لازم است الگوهای واقعی را به آنها بشناسانند و به نوجوان خود فرصت بدهند که در میان آنها با هویت مستقل خود انتخاب کند.
لذا در گام بعدی باید محیط تربیتی فرزندان را غنی کرد. تا دید آنها نسبت به مسائل و نوع مواجههی آنها با مسائل زندگی با نگاهها و تلقیهای مختلف اتفاق بیفتد.
البته پدر و مادر در کنار این دو امر باید مصرف رسانهای فرزند خود را نیز مدیریت کنند و از استفادهی بیش از اندازهی فرزندان از رسانه جلوگیری کنند. لازم است بدانیم صنعت رسانه اساساً ابرقهرمان را برای پولسازی خلق میکند نه چیز دیگر. لذا تا حد امکان مواجههی با آن را در سطح سرگرمی حفظ کنیم.