احساس میکردم موقعیتی بحرانی را برای شخصیتها ترسیم میکند. میان دو گله گرگ مشکل و درگیری ایجاد میشود؛ آنها برای حل معضل اجتماعی یک گرگ ماده و نر از این دو گله جابهجا میشوند. سعی میکند کودکان را با مفاهیم بزرگسالانه آشنا کند؛ مفاهیمی که اصلا در زندگی روزمره مطابق نیست.
ما باید به عنوان دریچه به آن نگاه کنیم؛ دریچهای که به سمت مسائل نوجوانان باز شده است و از این جهت شاید ایرادی نداشته باشد که فضای فیلم کمی هالیوودی باشد. نوجوانان امروزی با فیلمها و انیمیشنهای غربی بزرگ شدهاند و انتظار هیجان بیشتری دارند. البته لزومی ندارد که تقلید کنیم.
انیمیشن نکات منفی کم داشت. مزیتهای زیادی داشت؛ یکی از قسمتهای مهم بحث آموزش بود؛ موضوعات مختلفی مثل زندگی موجودات دریایی آموزش داده میَشد. فعالیت گروهی ویژگی مثبت دیگر بود؛ انیمیشن تشویقکننده کارهای تیمی و مسئولیتپذیری است.
دوست مهربانِ داستان نکته جالبی گفت: کار من ساختن شمع است اما دوست دارم خورشید را ببینیم. به نظرم ما بزرگسالان نیز میتوانیم نکته مهمی از این جمله یاد بگیریم و آن اینکه نگاه خود را گسترش دهیم و به کمال فکر کنیم و پیشرفت کنیم.
سازنده این انیمیشن می گوید: درباره پیشتولید شاهزاده روم تلاش کردیم بر اساس فطرت کار را پیش ببریم. ما همواره در حال توکل به امام زمان (عج) بودیم و فکر میکنم این نکته تاثیر زیادی بر کار ما گذاشت.
انیمشینسازی در ایران کاری جهادی است و کسانی که در کشور ما در زمینه انیمیشن فعالیت میکنند نیازمند همراهی خانوادهها هستند. امیدواریم در ادامه محصولاتی تولید کنیم که نزدیکتر به ایدهآل باشند.
انیمیشن به خوبی سعی کرده است که برای کودک مشخص کند تفاوت قهرمان و قهرماننما چیست. ما با کودکی روبهرو هستیم قابلیتهای قهرمانی را دارد.
باید سنین مختلف را در نظر بگیریم؛ کودکان کوچکتر درگیری متفاوتی دارند با کودکان بزرگتر. باید از کودک سوال کنیم که چه چیزی از انیمیشن برداشت کرده است. ممکن است چیزی که همه ما برداشت کردیم با فهم او کاملا متفاوت باشد. بنابراین هنگام بحث از اصل همراهی باید به ردهبندی سنی توجه کنیم.
در الگوی سفر قهرمان، قهرمانِ داستان استعاره از تماشاگر است و شخصیت با کارکترهای مختلف روبهرو است. شخصیتهایی مثل منادی که کسی است که داستان را آغاز میکند و قهرمان ما را به شروع فعالیت دعوت میکند.
در این انیمیشن که ساخت چین و امریکاست بخشی از داستان کاملا شرقی و بخشی مانند روابط با جنس مخالف، کاملا غربی است. در این انیمیشن کودکان ما خودشان را جای حیوانات قرار میدهند که شخصیتهای اصلی هستند. کودکان با شخصیتها به شدت همذاتپنداری میکنند.
غضب، محبت، وهم، ترس، غم و شادی؛ از دل این 6 عامل، ژانرها ایجاد میشوند. انیمیشن آوای جنگل تقریبا شامل همهی این 6 عامل بودند و این نکته جالبی بود. این موارد باعث ایجاد جذابیت برای کودکان شده بود.
پایه این انیمیشن مباحث روانشناسی و رشد کودک است. بعضی نکات آن عمیق است و خیلی جالب است که اینقدر به جزییات نیز پرداخته اند. محوریت این انیمیشن بر سه بحث میچرخید. یکی موضوع فانتزی و تخیل و رویا و خلاقیت است که تم اصلی داستان هم همین است.