یکی از مهم ترین مسائل در تربیت رسانه ای، شکل دادن حافظه مشترک رسانه ای با فرزندان است. موضوعی که در کنار راهکار های پیش رو، کمک شایانی به شما خواهد کرد.
یکی از موضوعات بسیار مهمی که میتواند موجب کاهش فاصله بین والدین و فرزندان در حوزه محتوای رسانهای شود، داشتن سواد رسانهای یا تربیت رسانهای است که والدین میتوانند از طریق آشنایی و فراگیری سواد و تربیت رسانهای نسبت به نظارت و کنترل بر رفتار رسانهای فرزندان خود اقدام کنند.
دکتر مدرسی در هفتمین قسمت از سلسله درس گفتارهای سواد رسانهای درباره چگونگی مدیریت محتواهای در دسترس کودکان و نوجوانان در شبکههای اجتماعی صحبت میکند که مشروح آن در ادامه از نظر میگذرد:
استاد سعید مدرسی در این قسمت با اشاره به جنبههای عمقیتر پیامهایی که فرزندان در شبکههای اجتماعی دریافت میکنند، اظهار کرد: در ایام کرونا، دریافت این پیامها به واسطه مجازی شدن آموزش بیشتر شده و این موضوع در ایام تعطیلات و نوروز نرخ بالاتری دارد. همچنین میزان استفاده آنها از بازیها، انیمیشنها و فیلمهای سینمایی افزایش پیدا کرده است.
در این میان، یک سری نقیصهها و چالشهایی به واسطه دریافت آموزش به صورت مجازی پدیدار میشود که از آن جمله کاهش شدید سطح تعاملات اجتماعی کودک و نوجوان است. بخشهای مختلف مغز ما، هر یک مدیریت بخشی از فعالیتهایمان را عهدهدار هستند. وقتی سطح تعامل با دیگران کاهش پیدا کند، طبعاً دایره لغاتی که در این تعاملات استفاده میشود، کاهش مییابد، لذا این نگرانی وجود دارد که خزانه لغات و رفتار عاطفی کودک و نوجوان تحتالشعاع قرار گیرد و وضعیت آن روزبهروز فقیرتر شود. چرا که دوستان و معلمان را نمیبینند و آنقدر مشغول دستگاهها، درگاهها مجازی و بازیها و انیمیشنها هستند که دیگر حتی فرصت قرار گرفتن در کنار پدر و مادر را ندارند و یا اینکه بخواهند حالشان را بپرسند.
هوای تعاملات اجتماعی فرزندانمان را داشته باشیم. اگر بچهها میتوانند با حفظ پروتکلهای بهداشتی، دوستانشان را ببیند، دریغ نکنیم و این کار را انجام دهیم.
مسئله بعدی این است که میزان دریافت اطلاعات فرزندان در استفاده از شبکههای اجتماعی، بالا میرود. محتوای رسانهای زیاد میبینند، که باید در مورد این محتواها با آنها صحبت کنیم، اما چگونه؟ محاکمهشان کنیم؟ خیر!
میتوانیم از فرزندمان بخواهیم برایمان تعریف کند فیلم و یا انیمیشن و محتوایی که دیده درباره چیست و اگر خوب است، ما هم آن را ببینیم. وقتی فرزند فیلم و انیمیشنی را تماشا کرد، از او بخواهیم که یکبار قصه را برای من هم تعریف کند و بگوید ماجرای فیلم چه بود؟ به این صورت میتوانید دریابید کدام نکته از فیلم برای او مهم بوده و کدام محتوا برای او مناسب نبوده است.
در گامهای بعد، از فرزند بخواهیم نکات مثبت فیلم و انیمیشن را برای ما بگوید، اینکه کجای قصه آن برای او جالب و یا مفید بوده است. سپس از او بخواهیم برایمان بگوید کجای فیلم و انیمیشن قشنگ نبوده و به درد نمیخورده است، برای مثال ترس زیاد و خشونت زیاد داشته یا غیراخلاقی بوده است. از این طریق، کمکم فرزندان ما مدیریت اثرپذیری را یاد میگیرند.
گام چهارم این است که گفتوگوی خلاقانه داشته باشیم، از فرزندمان بپرسیم که اگر او جای نویسنده کتاب یا فیلم و یا کارگردان بازی و انیمیشن بود، کجای قصه را تغییر میداد و یا چه چیزی را اضافه میکرد تا روی مخاطب اثر بیشتری داشته باشد؟ وقتی این مسیر گفتوگو ایجاد شود، یک حافظه مشترک رسانهای با فرزند شکل خواهیم داد و فرزند ما نگاه نقادانه به محتواهای رسانهای پیدا میکند و به مدیریت اثرپذیری میرسد؛ لذا گفتوگوی تعاملی در ارتباطات رسانهای فرزندان بسیار مهم است و باید به آن بها بدهیم.
+این مطلب اولین بار با عنوان «پایِ درس سواد رسانهای/ ۷ –راهکارهای عملی برای مدیریت محتواهای در دسترس فرزندان» روز ۷ فروردین ۱۴۰۰ در خبرگزاری ایکنا منتشر شده است.